قوله تعالى: «و أدْخل الذین آمنوا» و در آرند ایشان را که بگرویدند، «و عملوا الصالحات» و نیکیها کردند، «جنات تجْری منْ تحْتها الْأنْهار» در بهشتهایى که زیر درختان آن جویها روان باشد، «خالدین فیها» جاویدان در آن، «بإذْن ربهمْ» و بخواست او، «تحیتهمْ فیها سلام (۲۳)» نواخت ایشان در آن بهشت سلام است،.


«أ لمْ تر» نبینى، «کیْف ضرب الله مثلا» که الله مثل که زد، چون زد، «کلمة طیبة» سخنى خوش پاک، «کشجرة طیبة» چون درختى خوش پاک، «أصْلها ثابت» بیخ آن استوار و محکم، «و فرْعها فی السماء (۲۴)» و شاخ آن در بالا.


«توْتی أکلها» مى‏دهد بر خویش، «کل حین» هر هنگامى، «بإذْن ربها» بخواست خداوند خویش، «و یضْرب الله الْأمْثال للناس» و مثلها مى‏زند الله مردمان را، «لعلهمْ یتذکرون (۲۵)» تا مگر به دریابند.


«و مثل کلمة خبیثة» و مثل سخنى ناراست ناپاک، «کشجرة خبیثة» چون درختیست ناخوش ناشیرین، «اجْتثتْ منْ فوْق الْأرْض» فرا جنبانیدند و درودند از سرزمین، «ما لها منْ قرار (۲۶)» آن را در زمین بیخ و آرام نه‏ «یثبت الله الذین آمنوا» استوار مى‏دارد و محکم، الله گرویدگان را، «بالْقوْل الثابت» بآن سخن راست درست محکم، «فی الْحیاة الدنْیا» هم درین جهان، «و فی الْآخرة» و هم در آن جهان، «و یضل الله الظالمین» و در گمراهى مى‏دارد الله ناگرویدگان را، «و یفْعل الله ما یشاء (۲۷)» و آن کند الله که خود خواهد.


«أ لمْ تر إلى الذین بدلوا» نبینى ایشان را که بدل کردند، «نعْمت الله کفْرا» شکر نعمت الله را بناسپاسى، «و أحلوا قوْمهمْ» و فرود آوردند قوم خویش را، «دار الْبوار (۲۸)» در سراى تباهى و زیان و نومیدى.


«جهنم یصْلوْنها» دوزخ رسند بآن، «و بئْس الْقرار (۲۹)» و بد آرامگاه که آنست.


«و جعلوا لله أنْدادا» و خداى را همتایان گفتند، «لیضلوا عنْ سبیله» تا گم شوند از راه او، «قلْ تمتعوا» گوى هم برین روزگار گذاشت مى بینید، «فإن مصیرکمْ إلى النار (۳۰)» که بازگشت شما بآتش است.


«قلْ لعبادی الذین آمنوا» گوى بندگان گرویده مرا، «یقیموا الصلاة» تا نماز بهنگام بپاى دارند، «و ینْفقوا مما رزقْناهمْ سرا و علانیة» و نفقه کنند از آنچ ایشان را روزى دادیم نهان و آشکارا، «منْ قبْل أنْ یأْتی یوْم» پیش از آنک روزى آید، «لا بیْع فیه و لا خلال (۲۱)» که در آن روز نه باز فروختن بود و نه میان ایشان دوستى.


«الله الذی خلق السماوات و الْأرْض» الله آن کس است که بیافرید هفت آسمان و هفت زمین، «و أنْزل من السماء ماء» و فرو فرستاد از آسمان آبى، «فأخْرج به من الثمرات» تا بیرون آورد بآن آب همه میوه‏ها، «رزْقا لکمْ» روزى شما را، «و سخر لکم الْفلْک» و روان کرد شما را کشتیها، «لتجْری فی الْبحْر بأمْره» تا مى‏رود در دریا بفرمان او، «و سخر لکم الْأنْهار (۳۲)» و جویهاى آب روان کرد شما را.


«و سخر لکم الشمْس و الْقمر دائبیْن» و روان کرد و تابان شما را آفتاب و ماه رنجور پیوسته رو، «و سخر لکم اللیْل و النهار (۳۳)» و روان کرد شما را شبانروز.


«و آتاکمْ منْ کل ما سألْتموه» و داد شما را از هر چه خواستید ازو، «و إنْ تعدوا نعْمت الله لا تحْصوها» و اگر در ایستید که نعمتهاى الله شمارید نتوانید و در نیابید، «إن الْإنْسان لظلوم کفار (۳۴)» این آدمى ستمکاریست نهمار ناسپاس.